جدول جو
جدول جو

معنی گاو فلک - جستجوی لغت در جدول جو

گاو فلک
در علم نجوم صورت نجومی یا برج ثور که مجاور صورت ثریا است، گاو پروین، گاو گردون برای مثال گوهر شب را به شب عنبرین/ گاو فلک برده ز گاو زمین (نظامی۱ - ۹)
تصویری از گاو فلک
تصویر گاو فلک
فرهنگ فارسی عمید
گاو فلک
(وِ فَ لَ)
برج ثور. گاو گردون:
بر هر زمی ملکت کو تخم بقا کارد
گاو فلک ار خواهد در کار کشد عدلش.
خاقانی.
گاو فلکی چو گاو دریا
گوهر بگلو دراز ثریا.
نظامی.
گوهر شب را بشب عنبرین
گاو فلک بردز گاو زمین.
نظامی
لغت نامه دهخدا
گاو فلک
((وِ فَ لَ))
برج ثور، دومین برج از برج های منطقه البروج که در اردیبهشت خورشید در این برج قرار دارد، گاو گردون
تصویری از گاو فلک
تصویر گاو فلک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فِ)
دهی است از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان که در 17 هزارگزی خاور کرمانشاه و 3 هزارگزی جنوب راه قدیم کرمانشاه به بیستون در دامنه و دشت واقع است. ناحیه ای است سردسیر و دارای 620 تن سکنه و آب آنجا از چاه و قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات دیم و لبنیات و شغل مردمش زراعت وگله داری و راهش مالرو است. تابستان از راه قدیم میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(جِفَ لَ)
کنایه از خورشید است. (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(ووسِ فَ لَ)
کنایه از آفتاب است، چنانکه زاغ کنایه از سیاهی شب است:
چو طاوس فلک بگریخت در باغ
به گل چیدن بباغ آمد سیه زاغ.
نظامی.
طاوس فلک هر شب شد سوخته بال و پر
هم شمع رخت سوزد گر بال و پری دارد.
عطار
لغت نامه دهخدا
(هَِ فَ لَ)
کنایه از آفتاب است:
ز شاه فلک تیغو مه مرکب او
زحل خود و مریخ خفتان نماید.
خاقانی.
خور خواهد شاهد و شاه فلک محروروار
آن همه کافور کز هندوستان افشانده اند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
از توابع خرم آباد شهرستان تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی